گاه گاهی با خودم نامهربانی میکنم
با خودم لج میکنم باغم تبانی میکنم
می نشینم چای می نوشم کنار پنجره
بی کسی های خودم را دیده بانی میکنم
آب می ریزم به روی خاک گلدانهای خشک
آب پاش خانه را دارم روانی میکنم
چشم میدوزم به دستانی که در دست تو بود
خاطرات رفته ام را بازخوانی میکنم
بی نشانی رفتی و دلتنگ ماندم چاره چیست
نامه ها را می نویسم بایگانی میکنم
حالا که خودت اینجا کنارم نیستی
درکنار عکس تو شیرین زبانی میکنم
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت